عشق بزرگ و واقعی مبارزه و لذت است.
....
انسان باید رنج ببرد و زحمت بکشد تا لذت پدید آید و
آنگاه است که آدمی قدر آن را میداند.
عشق بزرگ و واقعی مبارزه و لذت است.
....
انسان باید رنج ببرد و زحمت بکشد تا لذت پدید آید و
آنگاه است که آدمی قدر آن را میداند.
عشق به دیگری ضرورت نیست، حادثه است
عشق به وطن، ضرورت است نه حادثه
و عشق به خدا، ترکیبی است از ضرورت و حادثه.
...........
سن، مشکل عشق نیست. زمان نمیتواند بلور اصل را کدر کند، مگر آن که تو پیوسته برق انداختنِ آن را از یاد برده باشی.
...........
عشق، یعنی پویش ناب دائمی، به سراغ خستگان روح نمیآید.
خستهدل نباش محبوب خوب آذری من!
..........
قربان طربهای تو ای قاصد باران
ای خوبترین، سبزترین برگ بهاران
قربان نگاه پر آواز و قشنگت
پررنگترین آینه در رقص اناران
در قلب من احساس فشردن شده برپا
در زیر سم اسب نگارینِ سواران
صد نقش شود خانهی دنیا، نپذیرم
جز سادگیِ جامهی آن آبیِ یاران
در حادثهی روز جدایی بنویسم:
صد جانِ من هر بار فدای تپش قلبِ نگاران
ما در نهایت باید بگوییم تا زمانی که متافیزیکی فکر میکنیم،
هنوز و همچنان فکر نمیکنیم.
مارتین هایدگر
اگر انسان چیزی را نیابد تا به خاطر آن بمیرد،
جامهی زندگی برازندهاش نخواهد بود.
مارتین لوتر کینگ