۲۵
ارديبهشت
پریشان توام باز...
نه راهیست به جایی که برآرم سخنی خوب و به پهلو کِشَمش یار و به شیرینی دیدار کشانم
و نه صبری که ز او چشم بپوشم وَ بر او چشم ندارم.
پریشان توام باز...
قطعه اندیشهای از رابین شارما
کلمهی سادهای وجود دارد که به نظر میرسد تمامی معانی زندگی را در خود خلاصه کرده است: