لبخند بزن جهانم!جهانم به انبساط نَفَست جان دارد
حال دل منچون حال وطنهیچ ندارد تعریف!
خرابممثل ایرانممن آن ایمانِ ویرانمدر این ویرانگیسردمدر این آسودگیدردم!
از بهشت آمدهای میدانمبوی خوب نان و نعنا میدهی
به چه سرگرم کنم جانِ پریشکه ز وسواس نگاهت برهد کوتاهی