آن قدر دوستت دارم
که برای هیچ کار دیگری
وقت ندارم
آرزو دارمتنت سبز وسرت چون باغ آبادیپر از بار طراوتها!
منتو را اینجا در انتظارمتو کجادر کدامین انتظار سختدر پیچی؟و در کدام برهوت نومیدی به خویشی؟بیا قرارقرار بگذاریم و قرار گیریمقهرمان قصهی افسانهای من!