۰۷
آذر
آن که عشق میکارد، اشک درو میکند.
«پلینی»
مثل ماه
یک روز اگر حال دلت خوب شود باخبرم کن
مشتاق به همسایه و محبوب شود باخبرم کن
سرما نشود درد تنت در دل شبها
شومینه که بیچوب شود باخبرم کن
انگور زمستانی امسال که بردی
گر خواست که مشروب شود با خبرم کن
هر حس خودآگاه درونت که خبر کرد
رخصت نده سرکوب شود باخبرم کن
هر تازه کسی خواست به سمت تو بیاید
نگذار که مجذوب شود با خبرم کن
مثل آن زلزلهی صبحدم دیماهی
ناگهان آمدهای
ارگ دل ویرانت
بم جان حیرانت
و هزاران نفس گرم پرآشوب فقط قربانت!