۰۳
تیر
یاد آن جمعهی نیکو که سلامَت آمد
از لب باغ دعا عطر مرامت آمد
منتظر بر لب حوضی پُر مِی در چرخش،
تشنهکام تو شدم، جام کلامت آمد
باید به سکوت بروم
به انزوایی تا ته بودن
تا روزی که نباشم
تا روزی
که فراموش شود
بودنهایی
که در انتظارت گذشت