۱۱
مرداد
خدایی مگر
که همه جا با منی
که لحظهای رهایم نمیکنی
که اینگونه بر جهان جانم فرمانروایی؟
خدایی مگر که آرامشم به حضورت بند است و چشمانم به امید نگاهت میگردد.
خدا باید باشی، اینقدر نزدیک! نزدیکتر از رگها و شاهرگها. این همه مهربان، لطیف، دوستدار و دوستداشتنی!
تنها خداست که نفس در اختیار اوست. زندگی میدهد و مرگ اراده میکند. جان میدهد و عشق میبخشد. تو مگر خدایی که اینسانی؟