ادیبانه

شعر، مشق، کتاب

ادیبانه

شعر، مشق، کتاب

مخاطب تمام قصه های ما
عشق است
و عشق
زبان مادری‌ست
فارسی زنده از سخن
رسیده از جهاد شاعران عشق

اینجا
فرصت تمرین زبان است
با اجازه از شعور واژه ها


نامت را
چه کسی تراشید
این گونه زیبا
بر پیکره ی انبوه حروف
نامت
شناسنامه ی پاییز من است

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غم» ثبت شده است

۲۸
شهریور

چشم‌ها را بگشا
غم سنگین مرا نیک ببین
شاخی این‌جا از درد
از غم دوری یک دار درخت
زیر آوار تپش ها مانده
و صدای نبضش
کم و آهسته و کند
نالشی می‌ماند
که سزاوار سکوتی ابدی‌ست
درد در گستره‌ی خویش فرو افتاده
و فقط نالش و بی‌تابی و آه
قد برافراشته است. 
زیر این وسعت اندوه
دلم می‌ریزد
و توان کم دارم
تو مهیای سفر رفتنی و،
اشک من
کاسه‌ی آبی‌ست به درگاه قدت
من خودم
تشنه به دیدار کمی پرهیزم
از سفر لبریزم
شاخم و ترکه‌ی شلاق
به دست مردی
بر سر و صورت یک طفل نوآموز
که غم‌ها دارد. 
به خودم می‌پیچم
و فقط
مادر سرسبز درخت
منزل و مقصد و ماوای من است
و چه از من دور است
سایه‌اش،
بال و پرش،
شاخ و برگ سخنش.
 

  • azam karimi اعظم کریمی
۰۸
شهریور

تهران و ایرانم تویی

تندیس ویرانم تویی

هم اصفهانی هم بمی

هم باشکوهی هم غمی

در دیده‌ام این سانه‌ها!

 

  • azam karimi اعظم کریمی