حواسم پرت گفتنهای توستچایم یخچشمهایم خسته از بیداری استکی نشانش میدهی رویتکه با بیداریش مشکل نباشد چشمها
دستهایش را بیاور، بادعکسهایش را بیاور، ماهچشمهایش را بیاشوبان به آهنگیبرای رقص در این راه