۱۰
مرداد
شب شکفت
دشت نفس تازه کرد
ناطور دمید
خوشه خوابید
شادی تراوید
دریا مد شد
کوه سبکسر شد
آهو شورید
خواب خشمید
شعر طنّازید
ظرف ظرافت گرفت،
ماه طراوت!
من ماندم و او نه!
من و هیچ
من و تنهایی
و تبعید انسان
تبعید به غروب
تبعید به بعید
شب شکفت
دشت نفس تازه کرد
ناطور دمید
خوشه خوابید
شادی تراوید
دریا مد شد
کوه سبکسر شد
آهو شورید
خواب خشمید
شعر طنّازید
ظرف ظرافت گرفت،
ماه طراوت!
من ماندم و او نه!
من و هیچ
من و تنهایی
و تبعید انسان
تبعید به غروب
تبعید به بعید
بپذیریم که تغییر فقط
فرصت نیکی است که گر دست دهد،
گرمی دست طراوتبخشش
خانهی زندگیات را بتکاند به نوا
دست را
تو به تغییر بده، گرم و گرام
تا به تقدیر تو چالش نشود نومیدی