سیاست، هیچگاه دنیا را نجات نداده و نخواهد داد.
برای بهتر شدن دنیایتان، راه دیگری برگزینید.
"آموزش" بدهید... آموزش!
سیاست، هیچگاه دنیا را نجات نداده و نخواهد داد.
برای بهتر شدن دنیایتان، راه دیگری برگزینید.
"آموزش" بدهید... آموزش!
تو آنی هستی، که میاندیشی!
آنچه بر جاریِ اندام گِلسانت نمود مییابد، هویتت میشود، شخصیتت را میپردازد و هستِ تو را در برابر دیگران نمودار میشود،
ببار باران
بیوقفه و تند
بِرَمان پلشتی خوکها را از جولانگاه پروازدانان
و بشوران
گلههای بیرمق کاهلی را
از چمنزار رقاصان
بیفزا
زندگی هر چه تو را بیشتر
در بحر خود فرو میبرد
دهشتناکتر میشود
و سکوت
همان دانستنیهایی است
که کودکان هنوز
به آن دست نیازیدهاند
زندگی مرموز است
و هر چه هوشیارانهتر بکاویاش
ترجیحت را به خموشی بیشتر میکند
من گمان میکنم که مرگ
همان سکوت ابدیاست
در لحظهای که جان
تاب این همه فهم را نمیآرد
پیران خموش
و کودکان پرهیاهو این را میگویند
میشنوی؟
شنیدم کسی میگفت
آنقدر کوشیدم که «انسان» شوم
بیاموزم
بیندیشم
بیفروزم...
و وقتی چنین شدم
از دیگران رمیدم
و آنگاه
به انزوا رفتم
آموزگارم گفته بود
دیدم را گسترش دهم و دیده را فرو بندم
در جمع باشم و تنها
در میان و فارغ
کوچیده و وامانده
بینگاه به دستان کوتاه و بلند
و داستانهای بیمایه و رنگ
شگفت! که سخت بود و سها
و بشر
تنهاترین است، در ذات خود!
لا ادراک...