۲۷
مرداد
من درد بودم، دَم شدم
مشعوف با آدم شدم
لیلا بُدم، رستم شدم
با این تراوشهای تو
میهن ای خسبیده در اندوه و درد
ای سراسر مرگ سرد!
کاش برخیزی و زیبا بینمت
خرّم و مینا و مانا بینمت
خستهای، درماندهای مانند رعد،
کاش چون شیری توانا بینمت!
ما نگین سرخ جاودانهایم
در ترانههای خوشنمای شوش
در شکوه کوههای بیستون
در نگار دستهای داریوش