عشق درد گرانبار
يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۱۰ ب.ظ
عشق، درد گرانباری است. تحفهی شیرینی است. تقابل تضادها و دوگانگیهاست. زیباست. کشنده است، خورنده است...
دریاست؛ مواج و طوفانی... شکوهمند و عرفانی...
غریب است. عزیز است. میشناسم و نمیشناسمش. میدانم و نمیدانمش.
کوه است؛ پرتنش
دشت است؛ پر ملال
سکوت است؛ سنگین
فریاد است؛ پر طنین
نرم است و خمار آور
ترس است و کما آور
خنده است؛ بیهوا
گریه است؛ بیچرا
سبک است؛ لطیف
شعر است؛ شریف
درد است؛ کشنده
زخم است؛ زننده
طوفان است؛ عصبی
آرام است؛ خلسهآور
نور است؛ رنگین
شام است؛ سنگین
روز است؛ واضح
ترس است؛ مبهم
عشق درد است
عشق درمان است
لذت است
ترس است
هراس است
لبخند است
تلخند است
هراسناک است
ناشناس است
غریب است
تمام است
ناتمام است
مراد است
مرید است
غل است و زنجیر
صیاد است و نخجیر
عشق،
ای عطشناک قربانیهای بیمأوا
رام باش
آرام