۱۰
مرداد
سر بر نمیآوری؟
سکوتی نمیفزایی؟
اسمت به زبانم قدحی شعرِ برین است
بیقافیه و رسم ادا، خوبترین است
منظومهی اشعار تمام شعرا هیچ ندارد
آنجا که بیان از سخنی نغز و بهین است
دوستت دارم و این عادت هر روزهام است
که به سویت بدوم با افکار
که به سمتت بخزم با اشعار
که برایت همه تن جام شوم در تن پوشیدهی شعر
بیمار توام
کاش بیایی
بر بام لبم
کاش بشینی
از خواب تنم کاش ربایی؛
اندوهی و افسونی و اندرز جنونی!