هیچ کس
صبح من هنوز،پشت ابر اضطراب مانده استطلوع کن ستارهام، بیاوقت مهتاب شده... بیداری؟
من بیقرارم، خستهامدر یاد تو پیوستهامبر قامتت دل بستهامدستی حمایل بستهامتا کی چنین آسودهای!