۱۰
مرداد
وقت داری
بگذرانیم
پی ساحت یک تنهایی؟
فراقت را
اندیشه به آغوش کشید
تا
دل در مغاک خونین خود
خوش باشد.
بی تو مگر
ممکن است،
زنده بودن
شاد ماندن!
برای عاشق بودن
باید شاعر میبود
و من نیستم
بی شعر
عشق میگریزد از دیارم
باید
فکری بکنم
سطری بپردازم
من اگر شاعر بودم
گاه دلتنگی
شعر میفشاندم
به دفتری مرموز
و با خود
فخر میکردم هر روز
که تو نغز میشوی در قلم
و ساری
در روان دفترهای دلپریشم
مگر
کجا میشود از عشق گفت و تلخی نشنفت
جز در تار موی شگرف دفتر اشعار