*هر اتفاقی که میافتد درست همان چیزی است که باید رخ دهد. اگر به دیدهی تحقیق بنگری، این امر را تصدیق خواهی کرد.
سلسله رویدادها نه فقط بر اساس ترتیب، بلکه بر اساس نظمی عادلانه و درست رخ میدهد، به گونهای که انگار کسی همه چیز را دقیقا سنجیده است.
*هر اتفاقی که میافتد درست همان چیزی است که باید رخ دهد. اگر به دیدهی تحقیق بنگری، این امر را تصدیق خواهی کرد.
سلسله رویدادها نه فقط بر اساس ترتیب، بلکه بر اساس نظمی عادلانه و درست رخ میدهد، به گونهای که انگار کسی همه چیز را دقیقا سنجیده است.
*فراغت لازمه تمدن است و پیشتر تنها برای معدودی کسان فراهم میآمد، البته به یمن کار و کوشش بسیاری کسان دیگر. ولی این کار و کوشش پر ارزش بود، نه به این دلیل که کار خوب است، بلکه به این دلیل که فراغت خوب است.
با فناوری نوین میتوان فراغت را منصفانه توزیع کرد بی آنکه صدمهای به تمدن وارد آورد.
انسانی که شخصیت متعادل و نرمی دارد، میتواند در شرایط محقرانه نیز خشنود باشد. در حالی که کسی که شخصیتی آزمند، حسود و شریر دارد، با ثروت فراوان نیز خشنود نیست. اما به خصوص آن کس که مدام از لذت شخصیت فوقالعاده و ذهن برجسته برخوردار است، بیشتر لذتهایی را که عموم مردم در پی آناند، نه تنها زاید، بلکه فقط مزاحم و آزاردهنده مییابد.
من «جانِ با وجدانم» و در فکر و اندیشه، استوارتر و سختگیرتر از من، فقط آموزگارم، زرتشت است.
از او آموختهام که نادانستن بهتر، تا نیمه دانستن و آن خوشتر که آدمى با اندیشه خود دیوانه باشد تا در نگاهِ مردم فرزانه.
من رو به سوى ژرفناها دارم، گو تنگ باش یا فراخ، مرداب باش یا آسمان. از زمین کفِ دستى مرا بس، اگر خشک باشد و سزاوار گام نهادن.
وجدان راستین به بزرگى و کوچکىِ دانش نمىاندیشد.