۱۰
مرداد
من تو را میپرستم
شاید نه چنان که شاید
آنچنان که توانستن باید
برای عاشق بودن
باید شاعر میبود
و من نیستم
بی شعر
عشق میگریزد از دیارم
باید
فکری بکنم
سطری بپردازم
من اگر شاعر بودم
گاه دلتنگی
شعر میفشاندم
به دفتری مرموز
و با خود
فخر میکردم هر روز
که تو نغز میشوی در قلم
و ساری
در روان دفترهای دلپریشم
مگر
کجا میشود از عشق گفت و تلخی نشنفت
جز در تار موی شگرف دفتر اشعار