دلتنگ/ غزل
چهارشنبه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۱، ۱۰:۱۷ ق.ظ
عکس تو، هر لحظه یک رنگ است، میدانی چرا؟
همنوا با چشم دلتنگ است، میدانی چرا؟
این همان یک گونه لبخند است، اما بارها،
گونهای با دیده در جنگ است، میدانی چرا؟
حرفها دارد همین یک عکس زیبای شما
بارها آهسته میگوید: دلم تنگ است، میدانی چرا؟
چون که من آیینه در عکس تو میبینم خودم
در خودم این قصه آهنگ است، میدانی چرا؟
▪️
چشمها نرمند اگر قلب و دلت نرمینه نیست
حرف یک ظرف سفالی با دل سنگ است، میدانی چرا؟